دلت که گرفته باشد،نه با آمدن پاییز خوشحال می شوی،نه از رفتن آخرین قدمهای شهریور.
دلت که گرفته باشد،نه صدای هیچ قناری زیباست نه هیچ رودی جاری.
دلت که گرفته باشد،فرقی نمیکند اسم خیابانها چه باشد.آزادی باشد یا انقلاب.
سیگار لبت مارلبورو باشد یا بهمن.
نه دلت باران میخواهد نه چتر. 
چنان در قدم زدن خودت حل میشوی که فرقی نمی کند حس شنیدن صدای برگ های خشک شده در زیر پایت یا قار قار کلاغ های روی درخت. 
دلت که گرفته باشد،روزگار آن روی زردش را به تو زودتر نشان می‌دهد و خبر از پاییزی زودرس میدهد.
دلت که گرفته باشد،فرقی نمیکند در کدام کافه و پشت کدامین میز نشسته باشی،قهوه ات فرانسه باشد یا ترک.
دلت که گرفته باشد،دلت سفر میخواهد اما به کجا، نمیدانی 


ی وارد خانه یک پیر زنی شد و شروع کرد به جمع کردن اثاث خانه. 
پیرزن که بیدار بود صداش کرد و گفت ننه نشان می دهد شما جوان خوبی هستید و از ناچاری ی می کنید آن وسایل سنگین ول کن بیا این النگوهای طلا به شما بدم فقط قبل از آن خوابی که قبل از آمدن شما دیدم برام تفسیر  کن. گفت خوب چی خواب دیدی. 
پیرزن گفت خواب دیدم که همه اهل محل در یک باغ بزرگی در حال دویدن بودیم که من داخل نهر افتادم و  برای بیرون اوردن من از نهر  با صدای بلند پسرم عبود را صدا می کردم 
عبووووووووود
عبووووووووود 
بیا کمک. 
پسرش عبود از خواب بیدار شد و مثل موشک از طبقه بالا آمد پایین و گرفت و شروع کرد به زدن او پیرزن به پسرش گفت ننه بسه دیگر نزنش. 

گفت بگذار بزنه اخه من پدر سوخته برای ی امدم یا تفسیر خواب ????????????
@del_n_eveshteh_ha


داستــــــــــان سڪســـــے

حتما بخونین !!!
سلام برادران وخواهران عزیزم

من یک جوان ایرانی هستم
تا قبل از سال 85 که ایرانسل به قیمت یه پلاستیک خوراکی و همراه اول به قیمت ۳۴ تومن سیمکارت دادن دست مردم،
و الان که wi-fi دمار مردم رو در اورده!!

یادمونه هرشب خونه اقوام بودیم، هیچوقت تلفن خونه هامون قطع نبود،
باخبر از هم بودیم، صله رحم داشتیم، غیرت داشتیم. ولی الان چی داریم؟

خواهر ۱۴ ساله مون توی گروه ی عضوه و داره داستان ی میخونه و در نظرش از مقعد دادن رو راحت جلوه میدن، ظهر تابستون و گرما و شهوت رو دارن در دل دخترامون زنده میکنن.

دارن با پسرعمو و پسر خاله و شوهر همسایه رو عادی و یه افتخار جلوه میدن.

دارن پرده نداشتن خواهراتون// خواهرامون رو رواج میدن و بهشون میگن من تجربه کردم لذت داره و کاش زودتر میکردم.


دارن ذهن مادرانی که گوشی دارن رو با با همسایه شست شو میدن، دارن چشم برادران مون رو به خواهرشون شهوتی و ی میکنن، 
دارن به خواهرامون میگن اگه موقعیت تنهابودن با پسرخاله داشتین، دستشو بذار تو دستت و یک همیشگی رو شروع کن.
دارن تو شبکه لعنتی GEM و سایر شبکه های اینچنینی فیلمی میذارن که دخترت و خواهرت و همسرت، صحنه لب گرفتن یک لائیک بی شرف بی ناموس رو ببینه و در نظرش، خیانت و فساد عادی بشه.

هرکس دوس داره که خواهرشو زیر پسری ببینه، داستان ی بفرسته تا اون داستان بعد از ارسال به چندگروه برسه به دست خواهرش یا دخترعموش یا ناموسش

هر کس دوست داره خانمش، نامزدش، زنی که در آینده قراره همسرش بشه،بجز بدن شوهرش، اندام جنسی و بیگانگان، و رو دیده باشه و شرافت و معصومیتی نداشته باشه، فیلم ی بفرسته تو گروه تا خواهرش و خانم آیندش پاک نمونن.

هر کس دوس داره برادر ۱۲ ساله اش خودیی کنه و مشکلات عصبی برای آینده اش پیش بیاد و به مادرش دید شیطانی پیدا کنه، پیامهای جق چیست، مجلوق کیست، جالق کیست، مجالقه چیست، گلنار و شبنم و.
 رو بفرسته برای گروه تا برسه دست برادر پاک و معصومش و تحریک بشه تو حموم و دستشویی به کثافت کشیده بشه.بیاین خودمون باشیم.
فقط به برادر و خواهر و نسلت فکر کن تا جامعه درست بشه تا با آسایش خانمت رو بفرستی بازار نه با شک و تردید.
بیاین این پیامو بخونیم و به تمام ایرانیان برسونیم تا ایران بشه کشوری با مخابرات و ارتباطات قوی ولی با خانواده، 

. "'و اما نویسنده این پیام"'
نویسنده :به ذات احد پروردگارم نه بسیجی ام، نه اطلاعاتی ام ، نه کارمند هیچ ارگانی ام ، بلکه مثل همه ضربات زیادی از تحریم و ت و نا بسامانی اقتصادی و مملکتی خوردم ولی غیرت دارم و اهل خانواده ام و چیزی که برای خواهر و مادرم نمی پسندم برای ناموس شما برادرانم هم نمی پسندم 
اگه عفت و معصومیت دخترت، همسرت، مادرت، برات باارزش ترین چیز دنیاست این پیامو به اشتراک بذار نه واسه لایک نه خداشاهده اصلا کپی کن تو پستات تو هرپستی گذاشتی از +18 تا عاشقانه و جوک. اینم اگه شده واسه یکساعت بذار اگه گفتم داستان ی چون فهمیدم این داستانها خیلی طرفدار دارن برا بعضی ها
¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥¥
نمیگم اجرت با خدا
بلکه میگم جواب همکاریت، یه دختر و همسر پاک و قابل افتخاره و جامعه ای که سالم و با اصالته .
????????????????????????????????????
بچه ها لطفا پيام بالا رو بخونيد و پخش كنيد

t.me/del_n_eveshteh_ha


به خیلیها میگیم ❤️❤️❤️"دوست"❤️❤️❤️
به هرکسی که بتوونیم باهاش بیشتر از یه سلام و احوالپرسی ساده حرف بزنیم.
خیلی از این "دوست"ها،دوست نیستن.
همکارن،همکلاسین،فامیل دورن،همسایه ن، یه آشنان فقط.

"دوست" اونیه که باهاش رازهای مشترک داری.
اونیه که وقتی دلت گرفت اول از همه شمارهء اونو میگیری.

اونیه که برای قدم زدن انتخابش میکنی.اونیه که جلوش لازم نیست به چیزی تظاهر 
کنی.که اگه دلت گرفت بهش میگی "دلم گریه میخواد!" 
اونیه که دستت رو میگیره و میگه "میفهمم". 
که نمیخواد براش توضیح واضحات بدی.

اونیه که سر زده خراب میشی سرش.
دوست اونیه که همیشه برات گزینه ی اوله.
اونیه که بهت سرکوفت نمیزنه.تحقیرت نمیکنه.بهت نمیخنده.
بقیه یا همکارن،یا همکلاسین،یا فامیل دورن،یا همسایه،یا یه آشنان فقط.همهء اینا رو گفتم 
که بگم آدما عوض میشن اما معیار دوستی عوض نمیشه.

برای همین یکی که تا دیروز برات "دوست" بود میشه یه خاطره یا یه همکلاسی 
قدیمی.بعد اونی که سالها همکلاسی قدیمیت بود برات میشه "دوست"!.

با این اوصاف فکر میکنی چنتا دوست واقعی داری!!؟
@del_n_eveshteh_ha


زندگی ست دیگر.
همیشه که همه رنگ‌هایش جور نیست ،
همه سازهایش کوک نیست ،
باید یاد گرفت با هر سازش رقصید ،
حتی با ناکوک ترین ناکوکش،
اصلا رنگ و رقص 
و ساز و کوکش را فراموش کن،
حواست باشد به این 
روزهایی که دیگر برنمی گردد،
به فرصت هایی که مثل باد می آیند 
و می روند و همیشگی نیستند ،
به این سالها که به سرعت برق گذشتند،
به جوانی که رفت،
میانسالی که می رود،
حواست باشد به کوتاهی زندگی،
به پاییزی که رفت ،
زمستانی که دارد تمام می شود کم کم،
ریز ریز،
آرام آرام،
نم نمک.
زندگی به همین آسانی می گذرد.
ابرهای آسمان زندگی گاهی 
می بارد گاهی هم صاف است،
بدون ابر بدون بارندگی.
هر جور که باشی می گذرد،
روزها را دریاب.
t.me/del_n_eveshteh_ha


میگه: اگه میخوای خیاط بشی از شکافتن خسته نباش. 
اشتباه که کردی دلت نسوزه، بشکاف و از نو این بار راهت رو درست تر بیا.
 اما حواست باشه گاهی بیشتر از چند بار فرصت شکافتن و برگشتن نداری.
 زیادی که بشکافی پارچه ات وا میره، له میشه و از ریخت میفته. 
خیاطی مهربونه، باهات راه میاد. 

اما زندگی. زندگی بی رحمه. گاهی حتی برای یک ثانیه اجازه نمیده راهی که رفتی رو بشکافی و دوباره بهم بدوزیش.
@del_n_eveshteh_ha


دوست داشتن، هیچ‌وقت "زورکی نبوده و نیست"
نمی‌توانی با مهربانی‌ات کسی‌را مدیونِ
خودت کنی که دوستت داشته ‌باشد. دوست داشتنی کـه از روی "دِین و تشکر" باشد دوست داشتن نیست 
اصلا نمی‌توانی کسی‌را مجبور کنی
تپش قلبش را با حرارتِ دست‌های تو تنظیم کند
کـه در شلوغیِ شهر یک باره "به یادت بیفتد" و دلش قنج برود! 
من این را خوب فهمیده‌ام
دوست داشتن منطق نمی‌شناسد و عشق، دلیل
اگر کـه روزی فهمیدی، پُشت دوستت دارم‌های رابطه‌ات دلیل است، منطق است، دِین و انجام وظیفه است! 
دکمه لق پیراهن که با چنگ
و دندان می‌ایستد، نباش. فقط همین
@del_n_eveshteh_ha


????????????????????????
پشت چراغ قرمز کنار یک ماشین شاسی بلند ایستادم ناگهان شوخیم گل کرد و شیشه پرایدم رو کشیدم پایین و رو به راننده شاسی بلند که اونم شیشه ماشینش پایین بود با خنده گفتم : 
@del_n_eveshteh_ha

حاضری ماشینهامون رو با هم طاق بزنیم تا منم چند روز احساس خوشبختی کنم؟
لبخندی زد و گفت : 
آره به شرطی که اونی که روی صندلی عقب هست رو هم روش قبول کنی !!
به صندلی عقب شاسی بلند نگاه کردم، لبخند روی لبهام خشکید، پسر بچه ای هشت،  نه ساله که معلوم بود عقب ماندگی ذهنی و حرکتی دارد روی صندلی عقب خوابیده بود. 
برگشتم‌ و به چراغ قرمز خیره شدم فقط چند ثانیه مونده بود تا سبز شدن ، ناگهان راننده شاسی بلند که اونم لبخند تلخش محو شده بود گفت :
چی شد حاضری طاق بزنی؟
چراغ سبز شد ، دنده رو عوض کردم و بدون دادن جواب به سرعت حرکت کردم.
« خوشبختی در قدر دانستن داشته ها است، وگرنه نداشته ها بسیار است »
????????????????????????
@del_n_eveshteh_ha


قدیمی ها میگن مادر خونه مثل نخ تسبیح می مونه. 
بودنش باعث میشه تمام دونه ها کنار هم جمع بشن. تبیسح که توی دست حرکت میکنه دونه ها میچرخن و با تشون یه فاصله ای از هم میگیرن ولی باز می یان کنار هم. اصلا نمی تونن نیان. یه مادری رو می شناسم که روز تولد دخترش، صبح زود به دامادش زنگ میزنه که تولد زنتو تبریک بگو ! . 
همه از این مادرا میشناسن. از اونا که به بهونه اینکه حالشون بده خواهر برادرای قهر رو میکشونن کنار هم تا با هم چشم تو چشم بشن و یادشون بره. الکی از قول عروس و داماد به بابای خونه چیزای خوب میگن که دلش صاف بشه از اشتباه فلان روزشون.  شبا یه چایی خوشرنگ میبرن و کنار بابا میشینن و لا به لای حرفای به نظر روزمره شون خوبی های دامادشون رو که بابا ازش دلگیره رو پررنگ و پررنگتر میکنن .  شب که صبح میشه یهو بابا به صورت کاملا غیراداری تو جواب سلام دومادش لبخند میزنه و میگه چطوری پسرم.! 
شاید این نخ تسبیح بودن مادرا ذاتی باشه. شایدم نه اکتسابیه و از مادراشون یاد گرفتن.  چون خوب و دقیق بلدن کی شام درست کنن و به همه زنگ بزنن. کی سرشون درد بگیره.  هدیه چی بخرن عیدی به کی چقدر بدن. چایی رو چقدر داغ بریزن تا وقت بشه دل بابای خونه رو صاف کنن از دلگیری ها. روسری عروس رو کی و کجا سرشون کنن. 
کلیداشونو کی گم کنن و سرزده برن خونه دخترشون. 
زمان که میگذره این نخ های تسبیح نازک و نازکتر میشن. اگه نباشن خیلی سخته کنار هم نگه داشتن این دونه های ریز. خیلی. خیلی !!!
@del_n_eveshteh_ha


همیشه که خوب نیست همه چیو بلد باشی! بعضی بلد نبودنا اونقدر شیرینه که دلت واسشون تنگ میشه و غنج میره کاش تکرار میشد!! مثه برعکس پوشیدن دمپایی بچگیات ، یا بچگیای بچه‌هات. یا مثه بستنِ پاپیون کفش؛ که داداش و آبجی کوچیکه‌ها بلد نبودن ببندن! ناشی بودن گاهی خیلی شیرینه مثه غذایی که برای اولین بار واست میپزه! یا مثه وقتی که زل میزنه تو چشمات و میگه: عزیزم ببخشید که اونطور رفتار کردم ؛ آخه من اولین بارمه عاشق شدم ، آخه تو اولین عشق منی.
*حماسه ی ابوالفتح خان* ابوالفتح خان، خان نبود، بود. آفتابه ی می‌کرد. می‌رفت و از خانه های مردم آفتابه ها و دمپایی ها را از دم دستشویی ها جمع می‌کرد و می‌برد. آن زمانها دستشویی ها اکثرا توی حیاط خانه ها بود و آفتابه ی سر راست ترین و راحت ترین ی بود. حتی صاحب مال هم اگر سر می‌رسید معمولا به صرافت تعقیب و پس گرفتن مالش نمی‌افتاد و معمولا فحشی حواله می‌کرد و ماجرا تمام می‌شد. هرچه بود ابوالفتح خان که آن زمان به «ابوالفتح آفتابه » معروف
تعریف میکرد:چمدونش را بسته بودیم، با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بود، کلا یک ساک داشت با یه قرآن کوچک، کمی نون روغنی، آبنات، کشمش؛ چیزهایی شیرین ، برای شروع آشنایی. گفت: «مادر جون، من که چیز زیادی نمی‌خورم، یک گوشه هم که نشستم، نمیشه بمونم،دلم واسه نوه‌هام تنگ میشه!» گفتم:«مادر من، دیر میشه، چادرتون هم آماده ست، منتظرن.» گفت: «کیا منتظرن؟ اونا که اصلا منو نمیشناسن! آخه اون جا مادرجون، آدم دق می‌کنه‌ها، من که اینجا به کسی کار ندارم.
لطفاً زمان و مکان معیّن کنید برای "غرورتان" وقتِ با "ما" بودن پُشتِ دَر جا بُگذاریدَش این موجودِ غرغرو ی از خودراضی را !!! به او بفهمانید که مُختص به "غریبه هاست" بی رحمی اش هم بِماند برای همان ها جایش هم دُرست پشتِ در کنارِ خیابان برای بیگانه هاست! .نَه اینجا برای "ما" دُرُست وسطِ جوابِ "دوست دارم" ها. @del_n_eveshteh_ha
دلت که گرفته باشد،نه با آمدن پاییز خوشحال می شوی،نه از رفتن آخرین قدمهای شهریور. دلت که گرفته باشد،نه صدای هیچ قناری زیباست نه هیچ رودی جاری. دلت که گرفته باشد،فرقی نمیکند اسم خیابانها چه باشد.آزادی باشد یا انقلاب. سیگار لبت مارلبورو باشد یا بهمن. نه دلت باران میخواهد نه چتر. چنان در قدم زدن خودت حل میشوی که فرقی نمی کند حس شنیدن صدای برگ های خشک شده در زیر پایت یا قار قار کلاغ های روی درخت. دلت که گرفته باشد،روزگار آن روی زردش را به تو زودتر نشان می‌دهد و
ی وارد خانه یک پیر زنی شد و شروع کرد به جمع کردن اثاث خانه. پیرزن که بیدار بود صداش کرد و گفت ننه نشان می دهد شما جوان خوبی هستید و از ناچاری ی می کنید آن وسایل سنگین ول کن بیا این النگوهای طلا به شما بدم فقط قبل از آن خوابی که قبل از آمدن شما دیدم برام تفسیر کن. گفت خوب چی خواب دیدی. پیرزن گفت خواب دیدم که همه اهل محل در یک باغ بزرگی در حال دویدن بودیم که من داخل نهر افتادم و برای بیرون اوردن من از نهر با صدای بلند پسرم عبود را صدا می کردم
داستــــــــــان سڪســـــے حتما بخونین !!! سلام برادران وخواهران عزیزم من یک جوان ایرانی هستم تا قبل از سال 85 که ایرانسل به قیمت یه پلاستیک خوراکی و همراه اول به قیمت ۳۴ تومن سیمکارت دادن دست مردم، و الان که wi-fi دمار مردم رو در اورده!! یادمونه هرشب خونه اقوام بودیم، هیچوقت تلفن خونه هامون قطع نبود، باخبر از هم بودیم، صله رحم داشتیم، غیرت داشتیم. ولی الان چی داریم؟ خواهر ۱۴ ساله مون توی گروه ی عضوه و داره داستان ی میخونه و در نظرش از مقعد دادن رو
به خیلیها میگیم ❤️❤️❤️"دوست"❤️❤️❤️ به هرکسی که بتوونیم باهاش بیشتر از یه سلام و احوالپرسی ساده حرف بزنیم. خیلی از این "دوست"ها،دوست نیستن. همکارن،همکلاسین،فامیل دورن،همسایه ن، یه آشنان فقط. "دوست" اونیه که باهاش رازهای مشترک داری. اونیه که وقتی دلت گرفت اول از همه شمارهء اونو میگیری. اونیه که برای قدم زدن انتخابش میکنی.اونیه که جلوش لازم نیست به چیزی تظاهر کنی.که اگه دلت گرفت بهش میگی "دلم گریه میخواد!" اونیه که دستت رو میگیره و میگه "میفهمم".
زندگی ست دیگر. همیشه که همه رنگ‌هایش جور نیست ، همه سازهایش کوک نیست ، باید یاد گرفت با هر سازش رقصید ، حتی با ناکوک ترین ناکوکش، اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن، حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد، به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند ، به این سالها که به سرعت برق گذشتند، به جوانی که رفت، میانسالی که می رود، حواست باشد به کوتاهی زندگی، به پاییزی که رفت ، زمستانی که دارد تمام می شود کم کم، ریز ریز، آرام آرام، نم
میگه: اگه میخوای خیاط بشی از شکافتن خسته نباش. اشتباه که کردی دلت نسوزه، بشکاف و از نو این بار راهت رو درست تر بیا. اما حواست باشه گاهی بیشتر از چند بار فرصت شکافتن و برگشتن نداری. زیادی که بشکافی پارچه ات وا میره، له میشه و از ریخت میفته. خیاطی مهربونه، باهات راه میاد. اما زندگی. زندگی بی رحمه. گاهی حتی برای یک ثانیه اجازه نمیده راهی که رفتی رو بشکافی و دوباره بهم بدوزیش. @del_n_eveshteh_ha
گر نباشد حیا و درک و شعور آدمی طعنه می‌زند به ستور جانِ انسان که تربیت نشود آدمی گاو می شود به مرور حَیَوانی پلشت و نکبت بار که فقط می توان از او شد دور می چرد هرچه را که می بیند وانگهی گند می زند در سور تن، تنومند و طبع ایشان پست چشم بینا و ذوق ایشان کور گر که خدمت کند به قصد ریاست ور عبادت کند ، به نیّتِ حور گر دهان وا کند به دُر سُفتن متنفر شویّ و او منفور فی المثل گر رود به گورستان دم به دم رم کنند اهل قبور بارها دیده ام من ایشان را از قضا آدمی ست بس
فرشته ای به نام خواهر اشکال نداره اینجا بشینم؟! بدون اینکه حرفی بزنم و یا نگاهش کنم با دست اشاره کردم که بشین. +ببخشید سیگار داری؟ نگاهم چرخید به سمتش، بیشتر از بیست سال بهش نمی خورد شایدم کمتر، با ا‌خم گفتم: نه من سیگاری نیستم! منم نمیکشم! خنده ام گرفت: میخواستم بگم پس مرض داری میپرسی؟ ولی فرصت نداد: مامانم دیشب می‌گفت ماه دیگه تولد میثمه، براش یک گوشی بگیریم! زل زد بهم: فکر بد نکنی‌ها میثم دادشمه، ما وقت اون کار ها رو نداریم ! دوباره خنده ام گرفت، مگه من

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دکتر درمان دادرس پارسی ایموویز باربری ظریف بار ♠ پایـیــــــــز خاطـــــــــــرات ♠ تکنولوژی هلرکده تبادل لینک سه طرفه فروشگاه اینترنتی حراجی ها به رنگ یار