تعریف میکرد:چمدونش را بسته بودیم، با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بود، کلا یک ساک داشت با یه قرآن کوچک، کمی نون روغنی، آبنات، کشمش؛ چیزهایی شیرین ، برای شروع آشنایی. گفت: «مادر جون، من که چیز زیادی نمی‌خورم، یک گوشه هم که نشستم، نمیشه بمونم،دلم واسه نوه‌هام تنگ میشه!» گفتم:«مادر من، دیر میشه، چادرتون هم آماده ست، منتظرن.» گفت: «کیا منتظرن؟ اونا که اصلا منو نمیشناسن! آخه اون جا مادرجون، آدم دق می‌کنه‌ها، من که اینجا به کسی کار ندارم. منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

هر چی بخوای نسیم کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. دانلود فیلم و سریال جدید سایت آسا تهویه علم و فرهنگ | برترین مطالب طنز اجتماعی و فرهنگی روز ایران و جهان دانلود کاملترین فول آرشیو محسن ابراهیم زاده هرچی بخوای ولی الله